امروز برابر است با :23 اردیبهشت 1403

بازاریابی عصبی (Neuro Marketing)

بازاریابی عصبی، یک روش تحقیقاتی است که به کمک آن می توان از فناوری های علمی برای بررسی واکنش های مغزی و بدنی مشتریان به پیام های بازاریابی استفاده کرد. این روش به بازاریابان کمک می کند تا بفهمند که چه عواملی باعث تحریک، ترغیب و انتخاب مصرف کننده می شوند. neuro marketing همچنین می تواند برای پیش بینی و تغییر رفتار مصرف کننده نیز مفید باشد. بازاریابی عصبی از روش های مختلفی برای اندازه گیری فعالیت مغزی و سایر سیگنال های فیزیولوژیک استفاده می کند.

روش های بازاریابی عصبی

  • تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) که نشان می دهد که کدام بخش های مغز در طول یک فعالیت خاص فعال می شوند.
  • ردیابی چشم (eye-tracking): ردیابی چشم (eye-tracking), یک تکنیک است که می تواند حرکات و جهت نگاه چشم مصرف کننده را با استفاده از یک دوربین یا عینک ویژه ثبت کند. این تکنیک می تواند اطلاعات مفیدی در مورد توجه، علاقه، ارزش واقعی و اثربخشی تبلیغات ارائه دهد.
  • کدگذاری صورت (facial coding): کدگذاری صورت، یک تکنیک است که می تواند حالات احساسی مصرف کننده را با تحلیل حرکات عضلات صورت با استفاده از یک دوربین یا وب کم شناسایی کند. این تکنیک می تواند اطلاعات مفیدی در مورد واکنش های لحظه ای، احساسات مثبت و منفی و تعامل با محصولات و برندها ارائه دهد.
  • آزمون های پاسخ ناخودآگاه (implicit response tests): آزمون های پاسخ ناخودآگاه، تکنیک هایی هستند که می توانند بازتاب های ناخودآگاه مصرف کننده را با اندازه گیری زمان واکنش یا دقت پاسخ به محرک های مختلف اندازه گیری کنند. این تکنیک ها می توانند اطلاعات مفیدی در مورد باورها، نگرش ها، ارزش ها و انگیزه های مصرف کننده ارائه دهند.
  • پاسخ پوست که نشان می دهد که چقدر مشتری هیجان زده است.
  • الکتروانسفالوگرافی (EEG) که نشان می دهد که چه نوع امواج مغزی در طول یک فعالیت خاص ایجاد می شوند.

اهداف بازاریابی عصبی

بازاریابی عصبی برای اهداف مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از این اهداف عبارتند از:

  • ارزیابی طراحی محصول و تجربه کاربر
  • مقایسه اثربخشی تبلیغات مختلف
  • بهبود فراخوان برای اقدام یا همان کال تو اکشن و پیام های بازاریابی
  • اندازه گیری تاثیر تصاویر و نمادها بر روی مشتریان
  • بررسی تغییرات نام تجاری و تاثیر آنها بر روی وفاداری مشتریان
  • بازاریابی عصبی، یک روش پیشرفته و گران است که نیاز به تجهیزات و دانش خاص دارد. بنابراین، شرکت ها معمولا از شرکت های مشاوره بازاریابی عصبی برای انجام این نوع تحقیقات استفاده می کنند.

کاربردهای بازاریابی عصبی

بازاریابی عصبی مزایای زیادی دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • بازاریابی عصبی به بازاریابان کمک می کند تا بینش عمیق تری در مورد انگیزه ها، ترجیحات و فرآیندهای تصمیم گیری مشتریان داشته باشند و بتوانند استراتژی های بازاریابی خود را بر اساس این داده ها بهینه سازی کنند.
  • بازاریابی عصبی از داده های قابل اعتمادتری برای ارزیابی واکنش های مشتریان به پیام های بازاریابی استفاده می کند. این داده ها بر اساس سیگنال های عصبی و فیزیولوژیکی مشتریان بدست می آیند و نه بر اساس پاسخ های شفاهی یا کتبی آنها که ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند تعصب، تقلب یا فراموشی باشند.
  • بازاریابی عصبی می تواند هزینه های بازاریابی را کاهش دهد و بازدهی سرمایه گذاری را افزایش دهد. این روش با کاهش نیاز به تعداد زیادی از آزمایش ها و نمونه ها، امکان انجام تحقیقات بازاریابی را در زمان کوتاه تر و با دقت بالاتر فراهم می کند.
  • بازاریابی عصبی می تواند بازاریابان را قادر سازد تا پیام های بازاریابی خود را بر اساس احساسات و ارزش های مشتریان، شخصی سازی کنند و از تکنیک هایی مانند بازاریابی حسی، بازاریابی داستانی و بازاریابی تجربی استفاده کنند تا رابطه ای عاطفی و ماندگار با مشتریان برقرار کنند.

قوانین بازاریابی عصبی چیست؟

به طور کلی، بازاریابی عصبی بر سه اصل قرار دارد:

  • جلب توجه: بازاریابان باید محرک‌ هایی را ایجاد کنند که توجه مصرف‌ کنندگان را به خود جلب کرده و در حافظه‌ شان ماندگار شود.
  • درگیری احساسات: بازاریابان باید محرک‌ هایی را ایجاد کنند که احساسات مثبت و منفی مصرف‌ کنندگان را تحریک کرده و به ایجاد ارتباط عاطفی با برند یا محصول کمک کند.
  • حفظ کردن: بازاریابان باید محرک‌ هایی را ایجاد کنند که مصرف‌ کنندگان را به خرید و سپس تکرار خرید تشویق کرده و به افزایش وفاداری به برند یا محصول منجر شوند.

مقاله پیشنهادی: گوریلا مارکتینگ

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

-- بارگیری کد امنیتی --